مقدمه
از بيش از 4 ميليون نوزادي که سالانه در ايالات متحده به دنيا ميآيند، نزديک به 10 براي شروع تنفس در بدو تولد به مقداري کمک نياز دارند؛ تقريبا 1 به احياي گسترده نياز پيدا ميکنند؛ و حدود 3/0-2/0 دچار آنسفالوپاتي هيپوکسيک- ايسکميک متوسط يا شديد ميشوند. مرگومير در شيرخواران مبتلا به آنسفالوپاتي هيپوکسيک- ايسکميک بين 30-6 متغير است و موربيديته قابل ملاحظهاي از قبيل فلج مغزي و ناتوانيهاي طولانيمدت در 30-20 از افراد زندهمانده رخ ميدهد. برنامه احياي نوزادان (NRP) که در سال 1987 به منظور شناسايي نوزادان در معرض خطر احيا و ارايه احياي باکيفيت به آنها آغاز شد، در سالهاي 2006 و 2010 تحت روزآمدسازيهاي عمده قرار گرفت.
گروه احياي نوزادان
مطالعهاي در سال 1987 نشان داد که نزديک به 78 از بيمارستانهاي کانادا از يک گروه احياي نوزادان برخوردار نيستند و در تعداد قابل ملاحظهاي از بيمارستانهاي محلي (69) براي احياي نوزاد، با پزشکان تماس گرفته ميشود [به صورت آنکال] و پزشک مقيم براي اين کار وجود ندارد. راهکارهاي ملي در ايالات متحده و کانادا توصيه ميکنند که براي هر تولد بايد يک گروه يا افرادي تعليمديده در زمينه احياي نوزاد فورا در دسترس باشند. با اين حال، ميزان پايبندي واقعي موسسات به اين راهکار مشخص نيست. در بيمارستانهاي کوچک وجود يک گروه غير پزشک براي احياي نوزادان، يکي از راههاي ارايه پوشش احيا به صورت مقيم در تمامي ساعات است. ثابت شده که پرستاران، پرستاران درمانگر (nurse practitioners) و درمانگران تنفسي (respiratory therapists) داراي تاييديه NRP، توانايي رهبري احيا را دارند. با اين حال، توصيه شده که در موارد پيشبيني يک زايمان پرخطر، يک پزشک داراي تاييديه NRP در بيمارستان حضور داشته باشد.
عدم وجود کار گروهي و ارتباط بين افراد احياکننده ميتواند به مرگ و آسيبهاي حولوحوش تولد منجر شود. تمرين گروهي در احياهاي شبيهسازيشده باعث بهبود عملکرد ميشود و به صورت بالقوه پيامدها را بهبود ميبخشد. در نهايت، توانايي انجام تهويه با بگ و ماسک و کار گروهي هماهنگ، در انجام موثر احياي نوزادان حايز اهميت است.
برنامهريزي و آمادهسازي
برخي جنبههاي مهم احياي نوزادان عبارتند از سياستگذاري و برنامهريزي بيمارستاني به منظور اطمينان از وجود تجهيزات و کارکنان لازم پيش از وقوع زايمان. پيشبيني و آمادهسازي، عناصري اساسي براي احياي موفق هستند که البته تحقق آنها به برقراري ارتباط بموقع و صحيح بين گروه مامايي و گروه احياي نوزاد نياز دارد. پزشکاني که مراقبتهاي مامايي را ارايه ميدهند بايد از عوامل خطر مادري- جنيني آگاه باشند و نيز بايد خطر سرکوب تنفسي را در هر زايمان ارزيابي کنند. گروه مامايي بايد گروه احياي نوزاد را از سطح خطر در هر زايمان آگاه نمايند و سپس بر مراقبت مامايي خود تمرکز کنند. هنگامي که گروه احياي نوزاد به اتاق زايمان فراخوانده ميشود، مهم است که يک شرححال مناسب اخذ شود، وظايف هر يک از اعضاي گروه مشخص شود، تمامي تجهيزات موجود و مرتبط با کار از جمله پالس اکسيمتر و مخلوطکننده (blender) هوا و اکسيژن چک شوند، دماي اتاق براي نوزاد به حد بهينه برسد و گرمکننده (وارمر)، چراغها، اکسيژن و ساکشن روشن شوند.
کليات احيا
احياي نوزاد مبتلا به سرکوب تنفسي (ترم و پرهترم) در اتاق زايمان (شکل 1) بر راه هوايي، تنفس، گردش خون و استفاده از داروها تمرکز دارد. بايد به محض زايمان نوزاد، يک ساعت يا تايمر روشن شود. هنگامي که نوزاد به زير گرمکننده منتقل شد، سر در وضعيت «بو کشيدن» (sniffing) قرار ميگيرد تا راه هوايي باز شود. راه هوايي (در صورت لزوم) پاک و نوزاد خشک ميشود. تنفس با مالش آرام پشت نوزاد تحريک ميشود. پارچه خيس زير نوزاد تعويض ميگردد. تلاش تنفسي ارزيابي ميشود تا وجود آپنه و تنفس منقطع (gasping) مشخص گردد و ضربان قلب نيز با لمس نبضهاي بند ناف يا سمع قلب براي مدت 6 ثانيه اندازهگيري ميشود (مثلا ضربان قلب 6 تا در 6 ثانيه يعني 60 بار در دقيقه). هر ضربان قلب نوزاد بايد به اطلاع گروه برسد [مثلا از طريق اعلام با صداي بلند يا ضربه زدن روي ميز].
اگر ضربان قلب کمتر از 100 ضربه در دقيقه و/ يا نوزاد دچار آپنه يا تنفس منقطع باشد، تهويه با فشار مثبت (PPV) از طريق ماسک صورت با اکسيژن 21 (هواي اتاق) يا اکسيژن مخلوطشده شروع ميشود و به منظور پايش ضربان قلب و اشباع اکسيژن، پروب پالساکسيمتر به دست يا مچ دست راست نوزاد متصل ميگردد. ضربان قلب مجددا پس از 30 ثانيه ارزيابي ميشود و اگر زير 100 بار در دقيقه باشد، بهينهسازي PPV صورت ميگيرد تا از تهويه کافي اطمينان حاصل گردد. ضربان قلب مجددا پس از 30 ثانيه ارزيابي ميشود. اگر ضربان قلب پس از 30 ثانيه PPV موثر کمتر از 60 بار در دقيقه باشد، ماساژ قفسه سينه شروع و PPV با اکسيژن 100 براي مدت 60-45 ثانيه ادامه مييابد (نسبت ماساژ به تهويه 3 به 1؛ 90 ماساژ و 30 تنفس در دقيقه). اگر ضربان قلب همچنان عليرغم تهويه و ماساژ کافي قفسه سينه کمتر از 60 بار در دقيقه باشد، اپينفرين از طريق کاتتر وريد نافي (يا با مطلوبيت کمتر از طريق لوله داخل ناي) تجويز ميشود.
بسته به مهارت فرد احياکننده، اگر همچنان نياز به ماساژ قفسه سينه وجود دارد يا اگر تهويه با بگ و ماسک، طولاني شده يا غيرموثر است (قفسه سينه بالا نميآيد)، ميتوان نوزاد را انتوبه کرد و PPV را از طريق لوله داخل ناي انجام داد. تا زماني که PPV و ماساژ قفسه سينه انجام ميشوند، بايد هر 30 ثانيه ضربان قلب، تلاش تنفسي و رنگ نوزاد مجددا ارزيابي و اعلام شود. هنگامي که ضربان قلب به بيش از 60 بار در دقيقه رسيد، ماساژ قفسه سينه متوقف ميشود. وقتي که ضربان قلب به بيش از 100 بار در دقيقه رسيد، به شرط وجود تلاش تنفسي موثر ميتوان PPV را قطع کرد. غلظت اکسيژن کاهش مييابد و هنگامي که اشباع اکسيژن نوزاد به سطوح هدف برسد، قطع ميشود (شکل 1).
اگر پس از 10 دقيقه اقدامات کافي براي احيا، همچنان ضربان قلب وجود نداشت، گروه ميتواند انجام احيا را متوقف کند. يکي از اعضاي گروه بايد در حين فرايند احيا، خانواده بيمار را در جريان وقايع قرار دهد. شواهد و توصيههاي مربوط به مداخلات حين احياي نوزادان در جدول 1 فهرست شده است.
مداخلات
تهويه با فشار مثبت
اگر ضربان قلب نوزاد کمتر از 100 بار در دقيقه باشد، PPV از طريق ماسک صورت (نه فشار مثبت مداوم راه هوايي [CPAP] از طريق ماسک) با سرعت 60-40 تنفس در دقيقه شروع ميشود تا ضربان قلب به بالاي 100 بار در دقيقه برسد و در اين حد حفظ شود. PPV را ميتوان از طريق بگ وابسته به جريان [بگ بيهوشي]، بگ خودمتسعشونده [آمبوبگ] يا دستگاه تي- پيس (T-piece) ارايه داد. استفاده از هيچ کدام از اين ابزارهاي تهويه نسبت به بقيه مزيت عمدهاي ندارد. از اين رو، هر موسسه بايد تجهيزات خود را استاندارد نمايد و گروه احياي نوزاد خود را به صورت مناسب تعليم دهد.
در صورتي که نوزاد به PPV نياز داشته باشد، رويکرد توصيهشده آن است که فشارِ تهويه پايش شود و PPV با حداکثر فشار دمي (PIP) 20 سانتيمتر آب براي چند تنفس اول آغاز گردد؛ هرچند که گاهي (در بعضي نوزادان ترم) ممکن است به PIP معادل 40-30 سانتيمتر آب با سرعت 60-40 تنفس در دقيقه نياز باشد. بهترين شاخص تهويه کافي، بهبود سريع در ضربان قلب است. سمع جلوي قلب، روش اصلي ارزيابي ضربان قلب به شمار ميآيد ولي در نوزاداني که به حمايت تنفسي نياز دارند، پالس اکسيمتري توصيه ميشود. با اين حال اگر ضربان قلب با PPV به وسيله ماسک افزايش نيابد و بالا آمدن قفسه سينه وجود نداشته باشد، با اجراي 6 گام زير بايد تهويه را بهينهسازي کرد: 1) تعديل ماسک براي اطمينان از کيپ شدن مناسب آن؛ 2) وضعيتدهي مجدد راه هوايي از طريق تعديل وضعيت سر؛ 3) ساکشن ترشحات دهان و بيني؛ 4) اندکي باز کردن دهان و کشيدن فک پايين به سمت جلو؛ 5) افزايش PIP به نحوي که براي بالا آوردن قفسه سينه کفايت کند؛ و 6) مد نظر قرار دادن يک راه هوايي جايگزين (انتوباسيون داخل ناي يا راه هوايي ماسک حنجره). هنگامي که ضربان قلب به بيش از 60 بار در دقيقه افزايش يافت، ميتوان PIP را کاهش داد و در صورت رسيدن ضربان قلب به بالاي 100 بار در دقيقه و وجود تنفس خودبهخودي ميتوان PPV را قطع نمود.
مفيد بودن استفاده از فشار مثبت انتهاي بازدمي (PEEP) در PPV براي احياي نوزادان ترم مورد مطالعه قرار نگرفته است. يک مطالعه اخير نشان داد که استفاده از CPAP با ماسک براي احيا و درمان سندرم زجر تنفسي (RDS) در نوزادان پرهترمي که تنفس خودبهخودي دارند، نياز به انتوباسيون و تهويه مکانيکي بعدي را کاهش ميدهد بدون اين که خطر ديسپلازي برونشي- ريوي (BPD) يا مرگ را زيادتر کند. در نوزادان پرهترمي که نياز به PPV دارند، PIP برابر 25-20 سانتيمتر آب احتمالا براي افزايش ضربان قلب کفايت ميکند تا با اجتناب از PIPهاي بالا از آسيب به ريههاي پرهترم پيشگيري شود. همچنين دادن PEEP در صورتي که تجهيزات مناسب آن در دسترس باشند، ممکن است مفيد باشد.
انتوباسيون داخل ناي
انتوباسيون داخل ناي در اين موارد انديکاسيون دارد: شيرخواران بسيار نارس؛ ساکشن نوزادان غير سرحال متولدشده با مايع آمنيوتيک آغشته به مکونيوم؛ و زماني که تهويه با بگ و ماسک براي بيش از 3-2 دقيقه لازم باشد، PPV از طريق ماسک صورت ضربان قلب را بالا نبرد، يا ماساژ قفسه سينه مورد نياز باشد. در صورتي که افراد ماهر انجامدهنده اين اقدام حضور داشته باشند، نوزادان داراي وزن کمتر از 1، 3-1 و 3 کيلوگرم يا بيشتر را ميتوان به ترتيب با لولههاي داخل ناي 5/2، 3 و 5/3 ميليمتري انتوبه کرد. رديابي دياکسيد کربن بازدمي روش توصيهشده براي تاييد درست بودن محل انتوباسيون داخل ناي محسوب ميشود. رنگ ردياب دياکسيد کربن بازدمي در صورت انتوباسيون داخل ناي از ارغواني به زرد تغيير ميکند که نتيجه منفي آن (عدم تغيير رنگ) نشانگر انتوباسيون داخل مري است. شاخصهاي باليني درستي انتوباسيون داخل ناي از قبيل ايجاد بخار آب در لوله، حرکات قفسه سينه، يا وجود صداهاي تنفسي مشابه در دو طرف به خوبي مورد مطالعه قرار نگرفتهاند.
راه هوايي ماسک حنجره
هنگامي که تلاشها براي انتوباسيون داخل ناي موفق نباشند، راه هوايي ماسک حنجره (سايز 1) يک رويکرد جايگزين براي دادن PPV در نوزادان با وزن بيش از 2 کيلوگرم يا سن بالاي 34 هفته بارداري است.
غلظت اکسيژن
هدف از احياي نوزاد، بازگرداندن اکسيژنرساني به بافتها پيش از بروز آسيب غير قابل برگشت است. در گذشته از اکسيژن 100 براي افزايش سريع اکسيژنرساني بافتي در نوزادان دچار سرکوب تنفسي استفاده ميشد. با اين حال هنگامي که احياي موفق منجر به برقراري مجدد جريان خون و اکسيژنرساني به اعضاي بدن ميگردد، راديکالهاي آزاد توليد ميشوند. استفاده از اکسيژن 100 ممکن است بار راديکالهاي آزاد اکسيژن را افزايش دهد و به صورت بالقوه منجر به آسيب اعضاي انتهايي شود. کارآزماييهاي باليني اخير نشان دادهاند که نوزادان احياشده با اکسيژن 21 در مقايسه با اکسيژن 100، به صورت معنيدار مرگومير کمتري (پس از يک هفته و يک ماه) داشته و در مدت کوتاهتري قادر به برقراري تنفس منظم شدهاند؛ ميزان آنسفالوپاتي و فلج مغزي هم در اين دو گروه مشابه بوده است. راهکارهاي NRP در سال 2010 توصيه ميکنند که شروع احياي نوزادان ترم با اکسيژن 21 يا اکسيژن مخلوطشده باشد و در صورتي که اشباع اکسيژن (سنجيدهشده به وسيله پالس اکسيمتر) پايينتر از سطوح توصيهشده باشد (شکل 1)، غلظت اکسيژن (با استفاده از يک مخلوطکننده هوا و اکسيژن) افزايش يابد. در صورتي که عليرغم تهويه موثر ضربان قلب زير 60 بار در دقيقه باشد يا به ماساژ قفسه سينه نياز شود، غلظت اکسيژن بايد به 100 افزايش يابد.
ماساژ قفسه سينه
اگر ضربان قلب نوزاد کمتر از 60 بار در دقيقه باشد، PPV بهينهسازي و براي 30 ثانيه ديگر مورد استفاده قرار ميگيرد. ضربان قلب مجددا ارزيابي ميشود و اگر همچنان کمتر از 60 ضربه در دقيقه باشد، ماساژ قفسه سينه و PPV به صورت هماهنگ با نسبت 3 به 1 آغاز ميشوند (3 ماساژ و يک تنفس). ماساژ قفسه سينه را ميتوان به دو روش انجام داد: با استفاده از 2 انگشت شست در حالي که بقيه انگشتان دور قفسه سينه حلقه زدهاند و پشت نوزاد را حمايت ميکنند (روش ارجح) يا با استفاده از 2 انگشت مجاور در حالي که دست ديگر از پشت نوزاد حمايت ميکند. ماساژها بايد به نحوي داده شوند که يکسوم تحتاني جناغ را تقريبا به اندازه يکسوم قطر قدامي- خلفي قفسه سينه پايين ببرند. ضربان قلب مجددا به فواصل 60-45 ثانيهاي ارزيابي ميشود و هنگامي که به بيش از 60 بار در دقيقه رسيد، ماساژ قفسه سينه متوقف ميگردد.
استفاده از داروها
اپينفرين در صورتي انديکاسيون دارد که پس از 30 ثانيه PPV کافي با اکسيژن 100 و ماساژ موثر قفسه سينه، ضربان قلب نوزاد همچنان کمتر از 60 ضربه در دقيقه باشد. بسيار مهم است که در هنگام آماده شدن براي تزريق داروها، PPV و ماساژ قفسه سينه ادامه پيدا کند. دوز اپينفرين در نوزادان 03/0-01/0 ميليگرم به ازاي هر کيلوگرم (از محلول 1:10000) به صورت وريدي (از طريق کاتتر وريد نافي) است. اگر هر گونه تاخيري در برقراري مسير وريدي وجود داشته باشد، اپينفرين را ميتوان با دوز بالاتر (10/0-05/0 ميليگرم به ازاي هر کيلوگرم از محلول 1:10000) از طريق لوله داخل ناي تجويز کرد و به دنبال آن در صورت لزوم دوز وريدي را هم به محض برقراري مسير وريدي تزريق نمود.
استفاده از نالوکسان در احياي نوزادان در اتاق زايمان توصيه نميشود و احياي نوزادان مبتلا به سرکوب تنفسي از طريقPPV انجام ميگيرد. استفاده از مايعات حجمافزا (کريستالوييدها يا گلبولهاي قرمز) زماني صورت ميگيرد که شک به از دست دادن خون وجود داشته باشد (مثلا پوست رنگپريده، خونرساني نامناسب يا نبض ضعيف) يا ضربان قلب نوزاد عليرغم احياي موثر همچنان پايين باشد. مصرف بيکربنات سديم در احياي نوزادان در اتاق زايمان توصيه نميشود زيرا ميزان بقا يا پيامد عصبي را بهبود نميبخشد.
مايع آمنيوتيک آغشته به مکونيوم
عارضة مايع آمنيوتيک آغشته به مکونيوم تقريبا در 20-7 از زايمانها اتفاق ميافتد که خطر ايجاد سندرم آسپيراسيون مکونيوم در خود اين نوزادان 9-2 است. ساکشن دهان و نازوفارنکس در حالي که نوزاد هنوز در پرينه مادر است ديگر توصيه نميشود؛ زيرا ثابت نشده که خطر سندرم آسپيراسيون مکونيوم را کاهش دهد. در غياب کارآزماييهاي تصادفيشده شاهددار، شواهد کافي براي توصيه به تغيير روش رايج فعلي مبني بر انتوباسيون و ساکشن داخل ناي در نوزادان غير سرحال (تعريفشده به صورت کاهش ضربان قلب، تلاش تنفسي يا تون عضلاني) متولدشده با مايع آمنيوتيک آغشته به مکونيوم وجود ندارد. با اين حال، اگر تلاش براي انتوباسيون طول کشيد يا ناموفق بود و براديکاردي وجود داشت، تهويه با بگ و ماسک توصيه ميشود. ساکشن داخل ناي در نوزادان سرحال توصيه نميگردد.
خودداري از احيا و ختم احيا
خودداري از احيا و ارايه مراقبت راحتيبخش (comfort care) با رضايت والدين در بعضي از نوزادان از قبيل نوزادان بسيار نارس (متولدشده قبل از هفته 23 بارداري يا با وزن زير 400 گرم) و بيماران مبتلا به آننسفالي يا سندرم تريزومي 13 مناسب خواهد بود. همچنين اگر پس از 10 دقيقه احيا ضربان قلب قابل رديابي نباشد، مد نظر قرار دادن ختم احيا، مناسب خواهد بود.
مراقبتهاي پس از احيا
پس از احيا به منظور پيشگيري از هيپوگليسمي، انفوزيون وريدي گلوکز بايد هر چه سريعتر شروع شود. به علاوه در مراکز داراي ظرفيت مراقبتهاي چندتخصصي و پيگيري طولانيمدت، براي نوزادان متولدشده در هفته 36 بارداري يا بيشتر مبتلا به آنسفالوپاتي هيپوکسيک- ايسکميک متوسط تا شديدِ در حال وقوع، بايد ظرف 6 ساعت هيپوترمي درماني را بر اساس دستورالعملهاي مطالعهشده شروع کرد.
منبع:
Raghuveer TS, Cox AJ. Neonatal resuscitation: an update. American Family Physician April 15, 2011; 83:911-8.
توصيههاي کليدي براي طبابت
|
|
توصيه باليني
|
درجه شواهد
|
در تمام زايمانها به منظور ارايه کامل احيا از جمله انتوباسيون داخل ناي و تجويز داروها، بايد افراد يا گروهي تعليمديده براي احياي نوزادان فورا در دسترس باشند.
|
C
|
اگر ضربان قلب نوزاد کمتر از 100 بار در دقيقه باشد و/ يا نوزاد آپنه يا تنفس منقطع داشته باشد، تهويه با فشار مثبت با اکسيژن 21 (هواي اتاق) يا اکسيژن مخلوطشده از طريق يک ماسک صورت و يک بگ خودمتسعشونده، بگ وابسته به جريان يا دستگاه تي- پيس همراه با پايش فشار تهويه، بايد شروع شود.
|
C
|
اگر ضربان قلب نوزاد پس از تهويه موثر با فشار مثبت، کمتر از 60 بار در دقيقه باشد، همراه با ادامه تهويه با فشار مثبت بايد ماساژ قفسه سينه را هم شروع کرد (با نسبت 3 به 1 ماساژ به تهويه؛ 90 ماساژ و 30 تنفس در دقيقه).
|
C
|
از رديابهاي دياکسيد کربن بازدمي ميتوان براي تاييد صحت انتوباسيون داخل ناي در نوزادان استفاده کرد.
|
C
|
در احياي نوزادان غلظت اوليه اکسيژن 21 توصيه ميشود.
|
C
|
اگر ضربان قلب نوزاد پس از تهويه موثر با فشار مثبت و ماساژ کافي قفسه سينه، همچنان کمتر از 60 بار در دقيقه باشد، اپينفرين وريدي با دوز 03/0-01/0 ميليگرم بر کيلوگرم از محلول 1:10000 توصيه ميشود.
|
C
|
نالوکسان و بيکربنات سديم در احياي نوزادان به ندرت لازم ميشوند و توصيه نميگردند.
|
C
|
هيپوترمي درماني در نوزادان متولدشده با سن 36 هفته بارداري يا بيشتر و آنسفالوپاتي هيپوکسيک- ايسکميک در حال وقوع از نوع متوسط تا شديد توصيه ميشود.
|
C
|
ساکشن حين زايمان در نوزادان متولدشده با مايع آمنيوتيک آغشته به مکونيوم توصيه نميشود. در اين نوزادان در صورت سرحال نبودن و سرکوب تنفسي ممکن است ساکشن داخل ناي مفيد باشد.
|
C
|
A: شواهدبيمارمحور قطعي با کيفيت مطلوب؛ B: شواهد بيمارمحور غيرقطعي يا با کيفيت محدود؛ C: اجماع، شواهد بيماريمحور، طبابت رايج، عقيده صاحبنظران يا مجموعه موارد باليني.
|
جدول 1. شواهد و توصيههاي مربوط به مداخلات حين احياي نوزادان
|
||
مداخله
|
شواهد
|
توصيهها
|
درمان نوزادان متولدشده با مايع آمنيوتيک آغشته به مکونيوم
|
||
ساکشن حين زايمان
|
يک کارآزمايي تصادفيشده چندمرکزي نشان داده که ساکشن مکونيوم حين زايمان، خطر سندرم آسپيراسيون مکونيوم را کاهش نميدهد.
|
ساکشن حين زايمان در موارد مايع آمنيوتيک پاک يا آغشته به مکونيوم توصيه نميشود.
|
ساکشن داخل ناي
|
يک کارآزمايي تصادفيشده نشان داده که ساکشن داخل ناي در نوزادان سرحال# متولدشده با مايع آمنيوتيک آغشته به مکونيوم، مفيد نيست.
|
ساکشن داخل ناي در نوزادان سرحال# توصيه نميشود.
|
يک کارآزمايي غير تصادفيشده نشان داده که ساکشن داخل ناي ميزان بروز سندرم آسپيراسيون مکونيوم يا مرگومير را کاهش نميدهد.
|
ساکشن داخل ناي در نوزادان غير سرحال متولدشده با مايع آمنيوتيک آغشته به مکونيوم ممکن است مفيد باشد.
|
|
راهبردهاي تهويه براي نوزادان ترم
|
||
دستگاههاي تهويه کمکي
|
تهويه با استفاده از بگ وابسته به جريان، بگ خودمتسعشونده يا دستگاه تي- پيس ميتواند موثر باشد.
|
براي تامين تهويه با فشار مثبت ميتوان از يک بگ خودمتسعشونده، بگ متسعشونده با جريان يا دستگاه تي- پيس استفاده کرد.
|
تنفسهاي اوليه
|
هدف اوليه از احياي نوزادان برقراري تهويه موثر است؛ افزايش ضربان قلب تهويه موثر را نشان ميدهد.
|
اصليترين ابزار ارزيابي ضربان قلب، سمع کردن است ولي در نوزاداني که به حمايت تنفسي نياز دارند، هدف بايد چک ضربان قلب به وسيله سمع و پالس اکسيمتري باشد.
|
PIP اوليه 20 سانتيمتر آب ميتواند موثر باشد ولي در برخي نوزادان براي رساندن يا حفظ ضربان قلب در حد بالاي 100 بار در دقيقه ممکن است به PIP برابر 40-30 سانتيمتر آب نياز باشد.
|
||
سرعت تهويه به ميزان 60-40 تنفس در دقيقه توصيه ميشود.
|
||
استفاده از رديابهاي دياکسيد کربن بازدمي براي تاييد محل لوله داخل ناي
|
يک مطالعه آيندهنگر نشان داده که استفاده از ردياب دياکسيد کربن بازدمي براي تاييد صحت انتوباسيون داخل ناي مفيد است.
|
استفاده از رديابهاي دياکسيد کربن بازدمي براي تاييد محل لوله داخل ناي در نوزادان ترم و پرهترم توصيه ميشود.
|
راه هوايي ماسک حنجره
|
يک کارآزمايي تصادفيشده موفقيت مشابه را در ارايه تهويه موثر با استفاده از راه هوايي حنجره يا لوله داخل ناي نشان داده است.
|
در صورت ناموفق بودن تهويه با بگ و ماسک و ناموفق بودن يا غيرممکن بودن انتوباسيون داخل ناي، استفاده از راه هوايي ماسک حنجره بايد مد نظر قرار گيرد.
|
استفاده از CPAP
|
استفاده از CPAP در احياي نوزادان ترم مورد مطالعه قرار نگرفته است.
|
شواهدي وجود ندارد که از کاربرد CPAP در نوزادان ترم حمايت يا آن را رد کند.
|
استفاده از PEEP
|
هيچ مطالعهاي استفاده يا عدم استفاده از PEEP را در هنگام تهويه با فشار مثبت پس از زايمان مقايسه نکرده است.
|
در صورت دسترسي به امکانات مناسب از قبيل بگ وابسته به جريان يا دستگاه تي- پيس، بايد از PEEP استفاده شود.
|
اکسيژن کمکي: 100 در مقابل 21 (هواي اتاق)
|
|